استارتاپ
مسیر تبدیل استارتاپ از ایده تا عرضه‌ی اولیه سهام

اگر بخواهیم مسیری که یک استارتاپ موفق طی می‌کند را متصور شویم، باید در نظر گرفت که در شروع کار خود، دوستان و یا خانواده بسته به حوزه‌ی ورود به شرکت مبلغی تا ۵۰ میلیون تومان را وارد کار خواهند کرد، سپس در بهترین حالت ۳ ماه بعد یک فرشته‌ی سرمایه‌گذار از ۲۰۰ میلیون تا ۲ میلیارد تومان می‌تواند سرمایه‌گذاری کند و بعد از گذشت ۶ ماه با ورود سرمایه‌ی ۱۰ میلیارد تومانی از یک سرمایه‌گذار خطرپذیر می‌تواند سهم زیادی از بازار را تصاحب کند. بعد از تصاحب بازار داخلی و ورود به عرصه‌ی بین‌المللی با یک سری سرمایه‌گذاری سهام خود را عرضه‌ی اولیه کرده و وارد بورس خواهد شد. در ادامه تبدیل یک استارتاپ از ایده تا عرضه‌ی اولیه سهام را توضیح خواهیم داد.

همیشه باید به یاد داشت که:

 «۱۰۰% از هیچ خیلی کمتر از ۱۷% از یک شرکت بزرگ است»

در شکل زیر به صورت اینفوگرافیک، این مسیر به نمایش درآمده است.

در مقالات پیشین صندوق پژوهش و فناوری گیلان درباره‌ی مراحل سرمایه‌گذاری چون گذر از دره‌ی مرگ و مراحل اولیه و توسعه به بحث پرداختیم و در این بخش در نظر داریم توضیح دهیم که چرا شما برای استارتاپ خود نیاز به سرمایه‌گذار خواهید داشت تا بتوانیم مسیر را به صورت کلی به شما نشان دهیم. به مخالف فرایند سرمایه‌گذاری، «خودگردانی» – «بوت استرپینگ» یا «Bootstrapping» می‌گویند، که به معنای طی کردن مسیر با بودجه شخصی و یا استفاده از درآمد شرکت برای تامین هزینه‌ها است. معدود شرکت‌هایی در جهان هستند که قبل از ورود سرمایه‌گذار مجبور به Bootstrapping شدند، MailChimp و AirBnB دو نمونه از موفق‌ترین‌های این دسته از شرکت‌ها هستند. در کشور ما به دلیل اینکه هنوز اکوسیستم سرمایه‌گذاری و سرمایه‌پذیری کاملا شکل نگرفته است، شرکت‌های زیادی به صورت خودگردان این مسیر را طی می‌کنند.

‌هر زمانی که اقدام به سرمایه‌پذیری می‌کنید، در واقع بخشی از شرکتتان را باید ببخشید. هر چه بیشتر سرمایه‌گذاران روی شرکت شما سرمایه‌گذاری کنند، درواقع شما مقدار بیشتری از شرکتتان را در اختیار دیگران قرار می‌دهید. به آن “بخش از شرکت“ در واقع “سهام“ گفته می‌شود. شما به هر کسی سهمی ببخشید، او را تبدیل به شریک یا «co-owner» خود کرده‌اید.

تقسیم کردن کیک سهامی شرکت

درواقع ایده‌ی اصلی پشت کلمه‌ی سهام به تقسیم‌بندی یک کیک بر می‌گردد. وقتی شما یک کاری را شروع می‌کنید درواقع شما دارای یک کیک کوچک تک نفره هستید که ۱۰۰% آن کیک برای شماست، متصور شوید که این کیک به اندازه‌ی یک لقمه‌ی کوچک برای شماست. وقتی شما برای کارتان سرمایه می‌پذیرید، با ورود سرمایه‌گذاران، کیک شما بزرگ‌تر می‌شود. حال شما بخشی از کیکی را مالک هستید که از کیک یک لقمه‌ای اولیه‌یتان بزرگ‌تر است. وقتی گوگل عرضه‌ی عمومی شد، لری و سرگی، هرکدام حدود ۱۵% از آن کیک را دارا بودند. اما آن ۱۵% تکه‌ای کوچک از یک کیک خیلی بزرگ بود.

مراحل سرمایه‌گذاری استارتاپ‌ها

با توجه به مسیر فرضی رسم شده در اینفوگرافی و مقالات گذشته، مراحل از قرار زیر است:

مرحله ایده

اصولا در اول راه شما خودتان تنها هستید، ایده‌های بسیار زیادی در ذهن و فکرتان به شما هجوم آورده است، و بلاخره از بین تمام آن‌ها یک ایده‌ی ناب را انتخاب می‌کنید تا به عمل آورید. از زمانی که شروع به کار کردن و ساختن کردید، ارزش آفرینی شما شروع شده است. بعد‌ها این ارزش آفرینی به سهام شرکت تبدیل خواهد شد، ولی در حال حاضر ۱۰۰% شرکت برای شماست که نمی‌توانید آن را ارزیابی کنید. در این مرحله عموما کارآفرینان هیچ دیدی از سهام ندارند و علم و فن ایده است که بسیار اهمیت دارد.

مرحله‌ی هم بنیان‌گذار

از آن‌جایی که ایده‌ی شما تبدیل به یک نمونه‌ی فیزیکی می‌شود، شما متوجه می‌شوید که زمان از اهمیت خیلی زیادی برخوردار است و انجام تمام کارها در زمان کوتاه از دست یک نفر بر نمی‌آید، برای این‌که تبدیل ایده به کسب و کار طولانی نشود، شما نیازمند مهارت‌های فرد دیگر می‌شوید. این فرد هم بنیان‌گذار شما خواهد شد. قاعدتا این فرد هم بسیار باهوش و هم برای انجام کار خیلی مشتاق خواهد بود. اصولا شما با آن‌ها دو روز یا یک مدت مشخص بر روی ایده کار خواهید کرد و بعد از اینکه متوجه میزان ارزش آفرینی آن افراد شدید، به آن‌ها پیشنهاد همکاری و هم‌بنیان‌گذاری می‌دهید. در این مرحله از مسیر شما نمی‌توانید به آن‌ها حقوق و پولی دهید (اگر پول دهید، آن‌ها تبدیل به کارمند خواهند شد نه هم بنیان‌گذار!)، پس شما به آن‌ها پیشنهاد سهام شرکت را در برابر میزان کار و ارزش آفرینی که می‌کنند، می‌کنید.

اما سوالی که پیش می‌آید این است که چقدر باید سهم در اختیار آن‌ها قرار دهید؟ ۲۰% ؟ زیاد/کم نیست؟ ۴۰%؟ این موضوع کاملا به شما و قضاوتتان از میزان ارزش آفرینی آن‌ها دارد، اما باید این موضوع را در نظر داشته باشید که هم اکنون شرکت شما، ارزش خاصی ندارد و آن فرد یا افراد به عنوان هم بنیان‌گذار، ریسک زیادی را متحمل می‌شوند. دیگر مسئله‌ای که متوجه آن می‌شوید این است که تا زمانی که هم بنیان‌گذار شما با ورود خود به شرکت بتواند به اندازه‌ی نصف شما کار کند، کار‌ها خیلی سریع پیش می‌رود، پس تصمیم می‌گیرید برای اینکه به اندازه‌ی شما مشتاق هم باشد، ۵۰% از سهام را به او دهید. یک شراکت درست بر پایه‌ی اعتماد و احترام بنا می‌شود، که احترام بر مبنا‌ی مساوات و عدالت است، هر چیزی کمتر از انصاف، بالاخره باعث ریزش و نابودی خواهد شد. از آنجایی که در کسب و کار یکی از اهداف اصلی ماندن در بازار و پس از آن رشد هست، پس اعطای ۵۰% سهام به هم‌ بنیان‌گذار منطقی است.

از یک جایی به بعد شما متوجه می‌شوید که در روز ۳ وعده املت می‌خورید، این نقطه، جایی است که نیاز به سرمایه‌گذار دارید. قطعا ترجیح می‌دهید که به سمت یک سرمایه‌گذار خطرپذیر (VC)، مثل صندوق پژوهش و فناوری گیلان یا دیگر صندوق‌ها بروید، اما می‌بینید که کار زیادی انجام ندادید و محصولات زیادی برای نمایش به آن‌ها ندارید، پس دیگر راه‌های سرمایه‌گذاری را پیدا می‌کنید. در مقاله‌ی گذر از دره‌ی مرگ درباره‌ی گزینه‌های موجود برای سرمایه‌گذاری در این بخش صحبت شد.

سرمایه‌گذاران معتبر، به کسانی گفته می‌شود که در حساب بانکیشان حدود ۵۰ میلیارد تومان دارند یا سالیانه حدود ۱۰ میلیارد تومان درآمد دارند(سال ۱۳۹۹). این افراد را «سرمایه‌گذاران ماهر» نیز می‌گویند، آن‌ها به اندازه‌ای تجربه دارند که دولت به آن‌ها اعتماد دارد و اجازه‌ی سرمایه‌گذاری حتی در کارهای بسیار ریسکی را می‌دهد. این افراد یکی از راه‌های سرمایه‌پذیری در این مرحله‌اند. اگر شما آن‌ها را نمی‌شناسید، در این بخش احتمالا به گزینه بعدی سر خواهید زد.

دوستان و خانواده، با اینکه ممکن است در خانواده و دوستانتان افراد پول‌داری مانند سرمایه‌گذاران نباشد، اما شما می‌توانید هنوز بخشی از پول آن‌ها را قبول کنید، مثلا اگر هم بنیان‌گذار شما یک فامیل پولدار دارد، شما به صورت میانگین 20% از سهام استارتاپ خود را در برابر ۵۰ تا ۲۰۰ میلیون تومان (سال ۱۳۹۹) در اختیار او می‌گذارید. در این بخش نه تنها شما می‌توانید یک مکانی را فراهم کنید، بلکه می‌توانید همراه ۵ نفر دیگر در حین ساخت نمونه‌ محصولتان املت میل فرمایید.

ثبت شرکت

برای این‌که بتوانید به آن فامیل 20% از سهام را بدهید، نیاز دارید تا شرکتتان را چه از راه آنلاین ( مشاوره آنلاین به قیمت ۴۰۰ هزار تومان (سال ۱۳۹۹))، چه از طریق یکی از افراد آشنا به مسائل حقوقیتان( ۰ تا ۱۰۰ ثبت شرکت تا ۱ میلیون تومان (در سال ۱۳۹۹)) ثبت کنید. هم اکنون شما 20% از سهام را به فامیل خواهید داد و به میزان 5% سهام را برای کارمندان آینده‌ی خود در نظر خواهید گرفت، به این سهام «سهام تشویقی» گفته می‌شود. شما این‌کار را انجام می‌دهید تا:

کارمندان ارزش آفرین شما در یک سرمایه گذاری بلند مدت جزو سهامداران شرکت شوند.

آن سهام از دست شما و هم بنیان‌گذارتان در امان خواهد بود و نمی‌توانید با آن کاری انجام دهید.

راند فرشتگان سرمایه‌گذار

با پولی که از فامیلتان گرفته‌اید و ۶ ماه قبل از این‌که تمام شود، متوجه می‌شوید که برای قدم بعدی استارتاپتان نیاز به سرمایه‌گذار دارید، زیرا اگر صندوق شما از پول خالی شود، استارتاپتان خواهد مرد. احتمالا در این مرحله از گزینه‌های زیر استفاده کنید:

  • مراکز رشد و پارک های علم و فناوری: این مکان ها عموما خدماتی چون محل کار و ارائه تسهیلات کم بهره و بلند مدت را در اختیار شرکت ها و استارتاپ ها قرار می دهند. نرخ این تسهیلات 4% سالیانه بوده و به صورت بلند مدت(عموما 5ساله) با مبلغ 20 الی 100 میلیون تومان به شرکت ها پرداخت می گردد. (استارتاپ هایی که هنوز در مرحله عدم قطعیت بوده و مدل کسب و کار مشخص ندارند، گرفتن تسهیلات توصیه نمی گردد.)
  • شتاب‌دهنده‌ها و «اکسکوباتور»ها: این مکان‌ها عموما خدماتی چون پول نقد، محل کار و راهبران و مشاوران را در اختیار استارتاپ‌ها قرار می‌دهند. عموما در ازای سهام حدودی 10 تا 20% از شرکتتان، ۲۰ تا ۱۰۰ میلیون تومان (سال ۱۳۹۹) نقدینگی وارد شرکت می‌کنند. البته نقش اساسی شتابدهنده ها آموزش استارتاپ ها و جلوگیری از شرکت احتمالی ناشی از کم تجربگی بنیان گذاران طرح می باشد.
  • فرشتگان سرمایه‌گذار: عموما فرشتگان سرمایه‌گذار به اندازه‌ی حدودی ۲۰% از ارزش کنونی شرکتتان سرمایه‌گذاری می‌کنند، به طور مثال اگر ارزش شرکت شما در سال ۱۳۹۹، ۱ میلیارد تومان باشد، آن‌ها به میزان ۲۰۰ میلیون تومان سرمایه‌گذاری خواهند کرد. البته در ایران این میزان تا 1 میلیارد تومان (در سال ۱۳۹۹) هم بنا به ریسک شرکت و حوزه فعالیت می‌تواند افزایش یابد.

چگونگی تقسیم سهام استارتاپ

حال به این موضوع خواهیم پرداخت که چه‌ میزان سهام را باید در اختیار آن‌ها قرار دهید، قطعا این میزان ۲۰% نخواهد بود، چون باید میزان « ارزش پیش از سرمایه‌گذاری» ‘Pre-Money Valuation’ محاسبه شود، این شاخص به زبان ساده یعنی قبل از این که پول جدید وارد شرکت شود، آن کسب و کار و شرکت چه قدر ارزش دارد.

ارزش پیش از سرمایه گذاری = 1000 میلیون تومان

مبلغ سرمایه گذاری = 200 میلیون تومان

ارزش پس از سرمایه‌گذاری = میلیون تومان ۱،۲۰۰ = میلیون تومان ۱،۰۰۰ + میلیون تومان ۲۰۰

  • برای ساده‌سازی مسئله فکر کنید که قراره سهام را بعد از گرفتن سرمایه از فرشتگان سرمایه‌گذار به آن‌ها تخصیص دهید. پس اول فرض می‌کنید که ۱۲۰۰ میلیون تومان ارزش پس از سرمایه‌گذاری شماست که از آن، میزان ۲۰۰ میلیون تومان پول فرشته سرمایه‌گذار است. پس:

16.67% = 1200 / 200

برش کیک / سرمایه‌گذاری چگونه صورت می پذیرد؟

در این بخش ممکن است سوالاتی مطرح شود از قبیل سهم شما چه می‌شود؟ سهم هم بنیان‌گذار و فامیل چه؟ چه‌قدر برایتان باقی می‌ماند؟ جواب ساده‌ی آن این است که تمام سهام‌ها باید یک ششم شود.

آیا این کاهش یافتن بد است؟؟ خیر، چون کیک شما با هر سرمایه‌گذاری بزرگ‌تر خواهد شد. ولی در کل می‌تواند بد هم باشد، چون درواقع میزان قدرت و کنترل شما بر شرکت کم می‌شود. پس فقط زمانی سرمایه‌ بپذیرید که ضروری است و واقعا نیاز دارید. این سرمایه را از کسانی که برایشان احترام قائل هستید تهیه کنید.

راند سرمایه‌گذار خطرپذیر

بالاخره شما در اولین نسخه از محصولتان به سوددهی و ثبات رسیدید و با مشتریانتان در تعامل بسیار سازنده و ارزش آفرینی هستید. حال زمان رفتن به سمت سرمایه‌گذاران خطرپذیر رسیده است. در این شرایط آن شرکت تخمین می‌زند که ارزش استارتاپ شما ۶۰۰۰ میلیون تومان است، که در واقع این رقم « ارزش پیش از سرمایه‌گذاری» شما است، او پیشنهاد می‌دهد که تا ۳۰۰۰ میلیون تومان بر روی کسب و کارتان سرمایه‌گذاری می‌کند، این بخش هم مانند بخش قبل – فرشتگان سرمایه‌گذار – محاسبه خواهد شد. طبق فرضیات داده شده، سهمی که به VC داده خواهد شد، ۳۳/۳۳% است.

اولین راند از دریافت سرمایه‌گذاری خطرپذیر شما درواقع راند A است که در مقاله‌ی تامین مالی در مرحله اولیه و توسعه به صورت کامل توضیح داده شد. پس از آن شما وارد مراحل B و C خواهید شد. عموما در این بخش ۳ اتفاق ممکن است بیافتد:

  1. بودجه‌ی شما تمام می‌شود، کسی بر کسب و کار شما سرمایه‌گذاری نخواهد کرد، پس کسب و کار شما خواهد مرد
  2. شما به اندازه‌ی کافی برای ساختن چیزی که برای بزرگ‌تر شدن مقیاس شما نیاز است بودجه دارید، پس سرمایه‌گذاران به راحتی بر روی شما سرمایه گذاری می‌کنند.
  3. آنقدر خوب کار کردید و چندین سرمایه گرفته‌اید که تصمیم به عمومی شدن می‌گیرید.

چرا شرکت‌ها به سمت عمومی شدن (عرضه اولیه سهام) می‌روند؟

اساسا دو دلیل دارد:

  1. در اصل عرضه‌ی اولیه (IPO) یکی از راه‌های زیاد شدن سرمایه برای شرکت است، اما این دفعه توسط میلیون‌ها مردم عادی، به این صورت است که شرکت می‌تواند سهامش را در بازار بورس بفروشد که آن سهام می‌تواند توسط هر کسی خریداری شود، این موضوع برای شرکت این فرصت را ارائه می‌دهد که شرکت به جای رفتن به سراغ سرمایه‌گذاران جدا و مشخص از مردم عادی درخواست سرمایه‌گذاری کند و به آن‌ها سهم بفروشد. پس به صورت کلی این راه آسان‌تر از راه‌های پیشین است.
  2. دلیل دیگر این است که تمام مردمی که بر شرکت شما سرمایه‌گذاری کرده‌اند، از جمله شما، سهامی موسوم به «سهم محدود» را در اختیار دارید. این سهم در واقع سهمی است که نمی‌توانید به راحتی تبدیل به نقدینگی و پول کنید، چرا؟ زیرا این سهامی از یک شرکت هست که هنوز توسط دولت تایید نشده است، که به همین دلیل باید فرایندی برای عرضه‌ی اولیه سهام صورت پذیرد. تا زمانی که دولت مدارک عرضه‌ی اولیه‌ی سهام شما را نبیند، حتی اگر شما چیزی بفروشید که تمام مردم بشناسند هم اجازه‌ی فروش سهام به مردم عادی را نمی‌دهد. زیرا دولت فکر می‌کند که سرمایه‌گذاری مردم بر روی شرکت ایمن نیست.

افرادی که تاکنون سرمایه گذاری کرده اند، می خواهند سرانجام سهام محدود خود را بفروشند و سهام نقدی یا بدون محدودیت دریافت کنند، که تقریباً به اندازه پول نقد خوب است. این یک رویداد نقدینگی است – وقتی آنچه که دارید به راحتی به پول نقد تبدیل می شود.

در کنار موارد گفته شده، بعضا افرادی پیدا می‌شوند که بسیار علاقه‌مند به انجام رسیدن عرضه‌ی اولیه‌ی سهام شرکت شما خواهند بود. بانک‌دار‌های سرمایه‌گذار در جهان مثل Goldman Sachs و Morgan Stanley یکی از آن‌ها هستند. آن‌ها با شما تماس می‌گیرند و از شما درخواست می‌کنند تا پذیره نویس ارشد شما شوند و کار‌های اداری و مدارک شما را آماده برای عرضه‌ی اولیه‌ی سهام در بورس می‌کند و به مشتریان سرمایه‌گذار، سهام را برای فروش عرضه می‌کنند. بانکدار‌ها به دلیل تصاحب سهم حدودا ۷ درصدی از تمام سرمایه‌ای که در IPO عرضه می‌کنید، بسیار مشتاق شراکت با شما هستند. به طور مثال در مسیر فرض شده در این مقاله اگر سرمایه‌ی دریافتی از عرضه‌ی اولیه‌ی سهام شرکتتان به میزان ۲،۵۰۰ میلیارد تومان (سال ۱۳۹۹) باشد، سهم بانک برابر با ۱۷۵ میلیارد تومان (سال ۱۳۹۹) یعنی ۷% خواهد شد. این میزان درآمد درواقع برای یک تیم بانکی حدودا ۱۲ نفره هست که حدود ۳ هفته تا ۱ ماه زمان می‌گذارند. همان‌طور که مشاهده می‌کنید این کار برای آن‌ها برد حساب می‌شود.

در نهایت باید اشاره کرد که سرمایه گذاران دارای «حق مالکیت عرق» (Sweat Equity) یا همان کارکنان اولیه‌ای که در قبال دریافت حقوق کمتر به آن‌ها درصدی از سهام شرکت عرضه شده بود، و به معنای دیگر ریسک موفقیت استارتاپ را به جان خریده بودند، در این بخش یعنی عرضه‌ی اولیه‌ی سهام شرکتتان در بورس می‌توانند سهم خود را تبدیل به پول بسیار زیادی کنند.

برای اطلاعات بیشتر می‌توانید به مقاله‌ی «How to Fund a Sturtup?»، تهیه شده توسط پائول گراهام، سرمایه‌گذار، کارآفرین و مقاله‌نویس در حوزه‌ی کسب و کار رجوع کنید.

نمودار خلاصه‌ای که در مقالات پیشین به آن پرداخته شد در این مقاله به تکامل خواهد رسید، این نمودار توسط سازمان همکاری و توسعه اقتصادی جهانی در اواخر سال ۲۰۱۳ ارائه شده است که به شرح زیر است:

چرخه زندگی یک شرکت و مراحل تأمین مالی آن (OECD, 2013)

شما می توانید جهت جذب سرمایه به قسمت ارسال پروپوزال صندوق پژوهش و فناوری غیردولتی گیلان به آدرس زیر مراجعه نمایید:

جهت ارسال پروپوزال کلیک کنید.

ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

پست های مرتبط